علی فرهی



مقدمه

منشا سوال های خوب یک نیاز واقعی و حقیقی است که به طور طبیعی فرد را به علم و دانایی راهنمایی و هدایت می کند. سوال از یک سو به نیاز و از سوی دیگر به مساله مربوط می شود و می تواند موجب شکوفا شدن تفکر و نیز آشکار شدن مسائل و گشوده شدن ابهام از آنها گردد.[1]

در حرکت حسین (ع) نیز پرسش هایی توسط ایشان مطرح شده است که می تواند بخشی از اهداف این حرکت را تبیین کند. این نوشتار به آخرین سوال حسین (ع) می پردازد.

 

آخرین سوال حسین (ع)

وقتى که حسین (ع) دید که همه جوانان و یارانش کشته شده اند، تصمیم گرفت خود به میدان برودو با دشمن بجنگدبه میدان آمد و گفت
هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ

هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخَافُ اللَّهَ فِینَا

هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا

هَلْ مِنْ مُعِینٍ یَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِی إِعَانَتِنَا

آیا دفاع‌کننده‌ای هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟

آیا یگانه‌پرستی هست که درباره ما از خدا بترسد؟

آیا فریادرسی هست که با فریادرسی از ما به خدا امید داشته باشد؟

آیا مددکاری هست که با کمک به ما امید به آنچه نزد خداست داشته باشد؟ [2]

به نظر می رسد اگر نقش حسین (ع) به عنوان امام مورد توجه قرار گیرد، انگیزه و هدف این شیوه پرسشگری او بهتر فهمیده خواهد شد.

در نگرش شیعی نقش اصلی امام، هدایت انسان ها است. از این جهت حسین (ع) در آخرین لحظات عمر خود نیز سعی دارد با روشنگری زمینه هدایت مخاطبان خود را فراهم سازد.

لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَیَحْیَىٰ مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ؛ انفال-42

اما، اگر از نگرش شیعی و با توجه به علم امام به این سوالات توجه کنیم باید پرسید "این که حسین (ع)  پس از این که همه عزیزانش را در خون مى ‏بیند و جز دشمن کینه توز و غارتگر در برابرش نمى ‏بیند چنین سوال می کند [یعنی چه؟!] مگر نمى ‏داند که کسى نیست که او را یارى کند؟"[3]  یقینا بر اساس علم امام، حسین (ع) می داند که از مخاطبان صحنه عاشورا کسی پاسخ مطلوبی به سوالات او نخواهد داد

بنابر این باید گفت "این سؤال»، از همه آیندگان صحنه عاشورا است و از همه ماست." [3] 

 

بررسی سوال بر اساس اهداف حرکت حسین (ع)

شایسته است برای فهم این سوال حسین (ع) معنای یاری جستن او را در کلام خود او جستجو کنیم نه آن که سلیقه خود را بر آن بار کنیم!

حسین (ع) در وصیت نامه خود قبل از خروج خود از مدینه چنین نوشته است:
"
و إنّی لَم أخرُجْ أَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً و إنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإصلاحِ فی اُمَّةِ جَدّی اُرِیدُ أن آمُرَ بِالْمَعرُوفِ و أنهی عَنِ الْمُنکَرِ و أسِیرُ بِسیرَةِ جَدّی وَ أبی عَلیِّ بنِ أبی طالِبٍ"[4] 

من برای رسیدن به مقام و مال دنیا فساد و ستم در جامعه اسلامی قیام نکرده ام من فقط برای اینکه جامعه اسلامی را اصلاح کنم قیام کرده ام. می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به روش جدّم و پدرم علی ابن ابی طالب رفتار نمایم.

سوال این است: چه چیز در امت پیامبر اتفاق افتاده است که می بایست اصلاح شود؟!

در زیارت اربعین حضرت صادق (ع) فلسفه و چرایی این اصلاح را شفاف بیان می کند:
"
وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلاَلَةِ" [5]
و (حسین) در راه تو خون دلها خورد تا بندگانت را از جهل و حیرت ضلالت رهایی بخشد!

 

جهالت و ضلالت ریشه مشکلات جامعه دوران حسین (ع)
در زبان قرآن جهل در مقابل عقل و ضلالت در مقابل هدایت معنا می یابد. بنابر این با توجه به تبیین حضرت صادق (ع)، تلاش کرده است تا انسان ها را از گمراهی نجات دهد و این دقیقا متناسب با نقش اساسی امام در نگرش شیعی است.
در متون دینی به دو حجت برای هدایت انسان ها اشاره شده است:١. عقل (حجت درونی) کارکرد عقل سنجش، تشخیص و انتخاب خوبی است؛ چنانچه انسان بر اساس ساخت و آفرینش خود (فطرت) انتخابگر و به دنبال خوبی است
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا؛ شمس-٨
وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ؛ بلد-١٠
وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ؛ عادیات-٨
٢.وحی (حجت بیرونی)
هدایت الهی از مسیر وحی بر اساس دو ثقل قرآن و اهل بیت است:
"
إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ اَلثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی کِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ اَلْحَوْضَ"
و حسین (ع) خود معلم قرآن و راه نجات است.
"
اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة"

 

جهت هدایت در قرآن

در قرآن هدایت به شکل های مختلف مطرح شده است:
هدایت به حق، (احقاف-٣٠)
هدایت به ایمان، (حجرات-١٧)
هدایت به راه مستقیم،(یونس-٢۵)
هدایت به رشد (جن-٢)

می توان رشد را نتیجه نهایی هدایت دانست.
رشد به معنای جهت دادن به تمامی استعدادهای شکوفا شده در انسان است.

 

موانع هدایت در قرآن
اما، آنچه مانع هدایت و رشد و در نتیجه بغی و ضلالت است از نظر قرآن عبارتند از:
فقدان منطق (ندیدن و نشنیدن درست)؛ روم-۵٣
نادانی و پیروی نکردن از علم (=پیروی از هوا) ؛انعام-١۴٠، قصص-۵٠ و روم-٢٩
تحجر؛ مائده،-١٠۴
کفر؛ بقره-٢۶۴
ظلم؛ بقره-٢۵٨
فسق؛ مائده-١٠٨
بر این اساس به طور اجمال می توان ریشه ضلالت را تفکر نکردن و نادانی (فقدان علم) در نظر گرفت و تحجر، کفر، ظلم و فسق را نتیجه دوری از تفکر و علم دانست.

 

رویکردهای هدایت در قرآن
فرستادگان خداوند برای هدایت رویکردهای زیر را دنبال کرده اند:
-
توجه دادن به نشانه ها (تلاوت آیات) بر اساس بینات (موضوعات واضح و روشنگر) 
-ارائه معیارها (میزان) 
-زدودن موانع و نقاط ضعف (تزکیه) 
-آموزش روش ها (تعلیم کتاب)
-آموزش حکمت ها(تعلیم حکمت)

 

حسین (ع) و روش اصلاح دینی

چنانچه اشاره شد، حسین (ع) راه حل اصلاح جامعه را بازگشت به روش صحیح حکمرانی می داند؛ یعنی، روش محمد (ص) و علی (ع). و برای این منظور امر به معروف و نهی از منکر را در برنامه خود قرار می دهد.

قرآن می گوید خدا برای همه چیز اندازه مشخصی قرار داده است. این اندازه داشتن حدود و مرزها را مشخص می سازد و در رابطه ها حقوق را تعیین می کند و برای حفظ این مرزها معیار (میزان) لازم است
روش دین مبتنی بر حفظ حدود و متکی بر موازین و مقادیر است.
فلسفه امر به معروف و نهی از منکر حفظ حدود و موازین در عرصه های مختلف بویژه در عرصه اجتماعی است.
زیرا از این حدود و معیارها است که منجر به ظلم و نقض اصول می گردد.
توبه-١١٢،بقره-٢٢٩، نساء-١۴،طلاق-١

 

گم شدن معیارها و مرزها و گمراهی جامعه

زمانی که جامعه از تفکر و علم فاصله می گیرد، معیارها و اندازه ها گم می شود و ضلالت فراگیر می گردد؛ نشانه های این فضا در قرآن با  فسق و ظلم و فساد مشخص شده است
چنانچه حسین (ع) در توصیف حاکمیت نامطلوب زمان خود می گوید:
"
یزید رجل فاسق شارب الخمر، قاتل النفس المحرمة ، معلن بالفسق"

 

جمع بندی و نتیجه گیری

یاری حسین (ع) در خصوص آخرین سوال ایشان، در چارچوب هدف او از حرکت اصلاحی حسین (ع) می بایست معنا شود.هدف حسین (ع) بر اساس مسوولیت های ایشان در ایفای نقش امامت جامعه دینی، هدایت (رشد) انسان ها و رهایی آن ها از ضلالت استاقدامات حسین (ع) در این خصوص به دو دسته قابل تقسیم بندی است: اقداماتی که در جهت رفع موانع هدایت است و اقداماتی که به منظور هدایت انسان های دارای قابلیت بالاتر انجام شده است.

جهت گیری در هر دو دسته اقدام بر شناخت، تفکر و تعقل بر محور حرکت اصلاحی حسین (ع) متمرکز است.

برنامه عملی حسین (ع) در هر دو نوع اقدام نیز بر مبنای امر به معروف و نهی از منکر دنبال شده است؛ به گونه ای که حدود و مرزهای حق و باطل از هم متمایز شوند و به این شیوه تفاوت روش حکمرانی حق محور از حکمرانی طاغوت تفکیک و متمایز گردد.

یاری حسین (ع) در گستره ای وسیع از رفع موانع هدایت در جامعه تا یاری امام در هدایت جستجوگران هدایت مطرح است.

در بخش رفع موانع هدایت جامعه، تلاش در جهت بهبود وضعیت جامعه در شناخت، تفکر و تعقل به منظور مبارزه با مصادیق بارز تحجر، ظلم و فساد از مسوولیت های شیعه می باشد. از جنبه اثباتی آشنایی جامعه با معیارهای حق، ایمان، راه حق و رشد از مسوولیت های شیعه به شمار می رود.

 

منابع:

[1] سوال: نقش پرسش در برانگیختن تفکر،احمدرضا اخوت، قرآن و اهل بیت نبوت (ع)

[2] اللهوف، سید بن طاووس 

[3] حسین وارث آدم، علی شریعتی

[4] مناقب آل ابی طالب (ع)، محمد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی

[5] امام صادق (ع)، زیارت اربعین

 

شنبه 26 شهریور 1401 - اربعین حسینی


(1) مقدمه

در کتاب غررالحکم، که بخشی از حکمت‌ها و سخنان حضرت امام علی( علیه السلام ) را در خود جای داده، چنین آمده است:
ما قصم ظهری إلا رجلان عالم متهتّک و جاهل متنسّک‏ هذا ینفر عن حقّه بتهتّکه و هذا یدعو إلى الباطل بتنسّکه‏»

 

همزمانی جهل و تنسک ظاهری در جاهل متنسک آثار شومی، جدی و خطرناکی برای جامعه اسلامی دارد.

چنین فردی به خاطر جهلش، موجب ایجاد بدعت در امر دین می‌شود و مردم هم به اشتباه و از روی تنسک ظاهریش از او پیروی می‌کنند و به باطل کشیده می‌شوند. (بحار الانوار، ج 1، ص 208)

جاهلان متنسک با بدعت در دین و امر دین جامعه را از اهداف اصیل دینی منحرف می کنند.

لذا، باید آنهایی که به اسلام اعتقاد دارند به داد اسلام برسند. آنهایی که می خواهند‏ ‏اسلام در این مملکت حکومت کند باید به داد اسلام برسند. (صحیفه امام، جلد 11، ص 314)

(2) لازمه شناسایی جهل متنسکانه!

فهم این پدیده مستم درک صحیح از دین، امر دینی، علم و عبودیت است.
این نوشتار امکان پرداختن کامل به تمامی این این موارد را ندارد و صرفا تلاشی است در جت مقابله با این پدیده شوم که دامنگیر جامعه ما شده است.

(3) دین اصیل - شبه دین - جاهل متنسک

دین اصیل از زیربناهای استواری برخوردار است؛ اما، در کنار دین اصیل شبه دین های دستوری (سنتی) و هیجانی (عاطفی) همواره حضور داشته اند.

متاسفانه، دین دستوری (سنتی) و دین هیجانی (عاطفی) با فقدان اجزاء اساسی دین اصیل مانند آزادی، تفکر و شناخت و . با ارجاع مخاطب به ظاهر روایات و عبادات و مناسک و شعائر و داغ کردن هیجانات مخاطب بنیان هدف عالی دین یعنی عبودیت را هدف قرار می دهد.

رفتار جاهل متنسک عمدتا مبتنی بر ظاهری برش خورده از دستورات دینی با چاشنی افروختن هیجانات مخاطب می باشد.

(3) مقابله دین اصیل با جهل متنسکانه

در دین اصیل، شخص دین دار با اصول (بینات)، سنجه ها (میزان)، روش ها (کتاب) و ریشه ها (حکمت) و با شناخت ساختار وجودی آدمی (فطرت) و با شناخت کافی خود (بصیرت) و متناسب با در شرایط زمان و مکان و فهم اولویت ها در راستای اهداف اصیل دین به دین روی می آورد و بنابر این دچار مغالطه های جاهلان متنسک نمی شود.

(4) دانش بشری اصول، ابزار و روش های متناسب خود را دارد

در هر دانشی متناسب با موضوع و ماهیت آن علم، می بایست از اصول و روش های لازم بهره جست. برای مثال در دانش های بشری مانند پزشکی است بهره مندی از اصول، ابزارها و روش های دانش های تجربی لازم است.

(5) دین و علم 

توجه به اندازه انسان (قدر) و رابطه‌های گسترده و نیازهای فراگیر او و حرکت مستمر انسان جهت نامحدودی را طلب می‌کند؛ این جهت نامحدود با علم و تجربه و فکر و عقل محدود، دست‌نیافتنی است. این ادراک  اضطرار به دین را مطرح می‌کند.

در این تلقی بحث دین حداقلی» و دین حداکثری» معنایی ندارد؛ چرا که همه چیز را باید از خدا آموخت.

اما، مهم آن است که در هر مقوله ای چه چیزی را باید از خدا آموخت.

آن چه ما می فهمیم این است که دین به علم و فلسفه و عرفان و هنر خط و هدف و انگیزه و جهت (رشد) می‌دهد.

(6) کرونا - عزاداری - جاهل متنسک

در تصاویر زیر نمونه هایی از روش های مسموم در موضوع مورد بحث را می بینیم.

 

(7) واکاوی نتایج نمونه های فوق

در تصویرهای زیر نمودار آمار رسمی منتشر شده در خصوص تعداد ابتلا و مرگ و میر ناشی از بیماری کووید-19 مشتمل بر زمان های گفتار نمونه های قسمت 6 مشخص شده است. البته برخی بر آوردهای انجام شده میزان مرگ و میر را حداقل 2 برابر آمار رسمی اعلام کرده اند.

با مراجعه به داده های منتشر شده واضح است که با رعایت های انجام شده در دو هفته قبلی، در محدوده زمانی 26 مرداد (8 محرم)  تا 30 مرداد (12 محرم)  پیک پنجم از نظر ابتلا از 50،228 نفر به 24،179 و در محدوده زمانی مشابه  آمار از فوتی های این پاندمی از 655 نفر به 544 نفردر حال نزول بود.

اما به شکل معنا داری، آمار ابتلا و فوتی هایی که رو به کاهش بود از سی مرداد (دوازده محرم) تا 2 شهریور (15 محرم) مجددا از 24،179 به 40،623 نفر افزایش یافت و تا تاریخ 13 شهریور یعنی تقریبا 2 هفته به نقطه نزولی قبلی باز گشته است. متاسفانه آمار فوتی های اعلام شده این بیماری در بازه زمانی مشابه یعنی سی مرداد (دوازده محرم) تا 2 شهریور (15 محرم) مجددا از 544 نفر تا 709 نفر افزایش یافت و در تاریخ 13 شهریور یعنی تقریبا 2 هفته  به مقدار کاهشی قبلی باز گشته است.

(8) سوال به جای جمع بندی

لازم است آمران و عاملان اتفاق تشریح شده اگر توانستند انعکاس گفتار و رفتارهایتان را در حقایق تاسف بار رقم خورده ببینید در خلوت به سوالاتی این چنینی که حداقل دین داری را نیاز دارد پاسخ دهند:

آیا سلامتی و جان مردم حق الناس و خط قرمز دین نیست؟

بر چه اساسی دلسوزانی را که از روی علم امر و توصیه به محدود شدن مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین (ع) را داشتند ابلیس خواندید؟

حکم آمران و عاملان از دست رفتن این جان ها در شرع  مقدس چیست؟

بنا بر چه سطحی از دانش پروتکل های علمی را زیر سوال می برید؟

آیا قصدی بر رعایت حق الناس دارید؟

تناقض گفتار و رفتارتان با حاکم شرعی که خود را تابع او می دانید نشانه چیست؟

چرا رفتار مخاطره آمیزتان را در حضور رهبری انجام نمی دهید؟

 

سخن پایانی

آقایان جان مردم و دین مردم را بازیچه هوس ها و هیجانات و توهمات خود نکنید.

شنبه 13 شهریور 1400


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها